محمد گيج

Mohammadgij Az Hame Ja Matlab Dare

جمعه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۲

تلافي يا لج بازي

خانوم به آقا: عزيزم پول بده ميخوام برم خريد آقا هم ميگه: ندارم هنوز كه حقوق نگرفتم ولي شب كه مياد خونه شلوار وپيراهن نو براي خودش خريده

آقا به خانوم: عزيزم برام چايي ميريزي اونم ميگه: به جون تو خيلي حالم بده نميتونم ولي بعد شماره خواهرشو ميگيره و 3 ساعت يه نفس حرف ميزنه

خانوم به آقا: بيا به ياد گذشته بريم پارك و قدم بزنيم! آقا ميگه: چه حال و حوصله اي داري من خسته ام ولي بعد كه دوستاش زنگ ميزنند ميره بيليارد آخر شب مياد خونه

آقا خسته و كوفته از سر كار مياد خونه ميگه: خانوم شام رو بيار كه دارم ميميرم از گرسنگي! خانوم هم ميگه: امروز خيلي كار كردم نرسيدم شام درست كنم، خودم هم ميل ندارم! آقا كه ميره آشپزخونه ميبينه يه تپه ظرف جمع شده ولي ازغذا هيچي نمونده

خانوم به آقا ميگه: هنوز هم منو دوست داري يا نه؟ آقا ميگه: هيچ وقت عشق ات از دلم بيرون نميره ولي روز تولد خانومش با اصرار به ماموريت تفريحي ميره

آقا به خانوم ميگه من از پسر خاله ات خوشم نمياد! خانوم همون شب اونا رو به شام دعوت ميكنه

گيج نظر

سه‌شنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۸۲

بحث

سلام.ممنون كه به من سر نمي زنيد!!!!دم همه گرم.بابا لااقل اينايي كه بهشون لينك دادم بهم سر بزنن!!!
باشه ولي من كه كم نميارم.بازم مطلب ميزارم تو بلاگ تا خسته بشين.جون مادرتون كامنت بزارين.

خب.ديروز داشتم روزنامه مي خوندم چشمم به يه مطلب افتاد .مي دونيد چي بود؟!!نوشته بود كه رانندگان عزيز و محترم از اين به بعد حق سوار كردن مرد و زن غريبه رو در جلوي اتومبيل كنار هم ندارند.مامورين نيز در موارد اوليه فقط به تذكر قناعت خواهند فرمود و در سري بعد با جريمه راننده خاطي رو له خواهند نمود.خب تا اينجاش كه مشكلي نداشت (كي گفته مشكل نداره؟؟ بابا ما دلمون به اين خوش بود چشمك)اما اين مامورين عزيز چه طوري مي خوان بفهمند كه آقا و خانمي كه جلوي اتومبيل و در كنار هم سوار شدن با هم نسبت فاميلي دارند يا نه الله اعلم!!!هيچ فكر كردين كه از فردا اين افسران كوشا و نان حلال خور به دنبال ساير موارد تفتيش اعم از عقيده و نظر و بدن و....ميتونن كه بيايند و ماشين در حال حركت رو متوقف كنند و از خانم و آقاي مذكور مداركي دال بر نسبت فاميلي بخوان و اگر هم نتونن ثابت كنند كه با هم فاميل هستند فك و صورت راننده يكي شده!!!! يا وقتي كه مثلا يه زن و شوهر جلوي ماشين نشستن و يكيشون زودتر از اون يكي مثلا تو ونك پياده ميشه اگه افسرببينه كه آقا پياده شده لابد حدس ميزنه كه اينا غريبه هستن و شماره ماشين رو يادداشت مي كنه و علت تخلف هم در برگ جريمه ذكر ميشه :به علت تماس اجزاي بدن نامحرم ها به هم.خداوند آخر و عاقبت همه ما رو به خير كنه

گيج نظر

یکشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۸۲

چند تا جوك از جيگر دات كام

v چند تا جوک کم مزه!
از آبادانی می پرسند که پنکه چند بخشه؟
می گه ولک وقتی وايساده سه بخشه ولی وقتی می چرخه پر و پخشه!

***

يک روز يک خانمه ميره پهلو دامپزشک، می گه لطفا من رو معاينه کنيد. دکتره ميگه خانم من دامپزشکم. زنه هم می گه برای همين اومدم اينجا. صبح که از خواب بيدار می شم اخلاقم عين سگه، تا ظهر مثل خر کار می کنم و بعدش هم مثل گاو می خورم و بعد از غذا مثل خرس می خوابم. شب هم که شوهرم مياد خونه بهم می گه چطوری موش موشی!!

***

يه خانوم محترمي بعد از سه ازدواج ناموفق بالاخره راضي ميشه با يه معلم ازدواج کنه و اتفاقا از اين يکي خير ميبينه و ديگه طلاق نميگيره. يه خبرنگار زبل به‌خاطر اين اتفاق مبارک به سراغ خانوم مي‌ره و ازش ميپرسه: شما براي ما بگيد علت سه طلاق قبليتون چي بود و چي شد که با آق معلم به تفاهم رسيديد؟ خانوم مي‌فرمايند: از خدا که پنهون نيست از شما چه پنهون... شوهر اولم قزويني بود بجاي جلو از صندوق عقب حال ميکرد... شوهر دومم رشتي بود... اون که اصلا حال نداشت بلند کنه... شوهر سومم اصفهوني بود... يه بار که ميکرد مي‌گفت بسس... حيفس... ولي قربون اين آق معلم برم هر بار که ميکنه مي‌گه متوجه شدي يا تکرار کنم؟

***

رشتيه با زنش تو خيابون ميرفته، يك جوجه لاتي مياد به زن رشتيه متلك ميگه. رشتيه بد شاكي ميشه، دست ميكنه از تو كتش يك قمه نيم متري ميكشه بيرون(!) ميتوپه به يارو: مرتيكه مادر قحبه... بي ناموس.. دهنت رو ميگام من!! يارو جوجه لاته جا ميزنه، به تته پته ميافته، ميگه: آقا غلط كردم... گه خوردم. رشتيه شاكي ميگه: تو گه خوردي غلط كردي! يا ميري با خانم روبوسي مي‌كني از دلش در مياري، يا اينكه من ميدونم و تو!

***

پسره با دوست دخترش مشغول كار خير بوده، دختره خيلي حال ميكنه، ميگه: عزيزم... بعد ازدواج هم اينجوري بهم حال ميدي؟ پسره ميگه: آره عزيزم... البته اگه شوهرت بيخودي گير نده!

***

تركه با خانوم بچه‌ها رفته بوده پيك‌نيك، حال و هول؛ يهو يك زنبوره مياد ميشينه رو دستش. تركه هم احوالاتش خوش بوده، محض شوخي با بچه‌ها به زنبوره ميگه: حاچ، مادرتو پيدا كردي؟ يهو زنبوره دست تركه رو نيش ميزنه، تركه داغ ميكنه، داد ميزنه: حاچ، مادرتو گاييدم!

گيج نظر

شنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۸۲

يادداشت

سلام.امروز امتحانم ساعت 14 هستش و اميدوارم كه دعام كنيد.داشتم آفلاين هامو چك مي كردم كه ديدم يه نفر از فريند ها نوشته كه بلاگشو آپديت كرده.رفتم و مطلبشو خوندم .واقعا بايد بهش تبريك گفت.مطلب زيبايي بود.شما هم مي تونيد بريد اينجا (وبلاگ مهسا) و مطلب رو بخونيد و اما .........

اينم يه مطلب از آقاي مهدي عليپور

چي فكر ميكرديم چي شد

من و همسرم به ميهماني يكي از دوستاش دعوت شديم با آژانس به آدرسي كه از اون داشتيم رفتيم محله قديمي بود و پر از چاله چوله، همسرم هنگام پياده شدن گرفتار يكي از اين چاله ها شد و به سختي مجروح شد. وقتي كه در بيمارستان در حال طي كردن دوران بيماريش بود من تصميم گرفتم از حق اش دفاع كنم و خسارت وارده رو جبران كنم بعد از تحقيق معلوم شد چاله توسط مخابرات بوجود آمده اونا هم مسئول مربوطه رو براي توضيح فرستادند و در دفايعات خود اعلام كرد اين طرح كابل برگردون توسط پيمانكاران صورت گرفته و اونا بايد جواب گو باشند و پيمانكاران نماينده خود رو بر اي توضيح فرستادند. اونا هم گفتند كه ما كارهاي اجراي رو به شركتهاي مهندسي واگذار ميكنيم و قرار شد نماينده اونا هم در روزي ديگه براي توضيح معرفي بشه و به من گفتند اگه ميخواهي كارت سريعتر صورت بگيره برو به بيمارستان و با رئيس شركت مذكور وارد مذاكره بشو وقتي آدرس بيمارستان رو ديدم جا خوردم چون شاكي و متهم يكي بود و من بايد از شركت خودمون شكايت ميكردم

گيج نظر

دوشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۲

سلام امروز خودمو خفه كردم از بس كه آپديت كردم.فكر كنم ماله اينه كه دعاي شما باعث شد امتحان امروز رو خوب بدم.مرسي و كامنت هم فراموش نشه

در قسمت آگهی روزنامه‌ها و مجله‌ها، ديده‌ايد که دو عکس، از يک نفر را چاپ می‌کنند و در زير يکی از آن‌ها می‌نويسند " قبل" و در زير دومی می‌نويسند "بعد"د برای مثال عکس آقای طاسی را چاپ می‌کنند زيرش می‌نويسند " قبل از مصرف" و بعد يک مقدار موی روی سر اين شهروند، قرار می‌دهند و می‌نويسند "بعد از مصرف" تا فلان داروی ضد ريزش موی را بفروش برسانندد يا عکس آدم چاقی را چاپ می‌کنند و زيرش می‌نويسند، "قبل" و بغل دست همان فرد چاق، عکس يک نفر لاغر اندام و سکسی را چاپ می‌کنند و زيرش می‌نويسند "بعد" د

با اين مقدمه خيلی دوست داشتم که عکس بعضی از مردم، قبل و بعد از هر
: عملی را چاپ کنندد برای مثال

عکس جوانان، قبل و بعد از ازدواج را در يک صفحه چاپ کنند د ¤
عکس کارمندان در "اول ماه" روز پرداخت حقوق و "آخر ماه" را در کنار هم ¤
قرار دهند د
عکس مردم قبل و بعد از استراحت را، در کنار هم چاپ کنند د ¤
عکس قدرت مندان قبل و بعد از به قدرت رسيدن را کنار هم قرار دهند د ¤
عکس ميهمانان به هنگام "ورود" و"خروج" از ديسکوتک را در کنار هم قرار دهندد ¤
عکس گناهکاران، قبل از رفتن به زندان و به هنگام مرخص شدن از زندان را ¤
کنار هم قرار دهند د
عکس مردم قبل از "کار" و بعد از "کار" را در کنار هم قرار دهند د ¤
عکس مردم قبل و بعد از مصرف نوشابه‌های غيربهداشتی (د) را در کنار هم ¤
چاپ نمايند د
عکس بعضی از مردم قبل و بعد ازميليونر شدن را، کنارهم چاپ کنند د ¤
عکس مردم را در جوانی و در پيری کنار هم قرار دهند و چاپ کنند د ¤
عکس مردم به هنگام تولد و مرگ ديدنی ست د ¤
و بالاخره عکس شهر بم، قبل و بعد از زلزله را پهلوی هم قرار دهند د ¤

نتيجه اخلاقی : ازدواج ، پول، قدرت، گذشت عمر و زلزله چه کارها که نمی‌کنند د

گيج نظر

چرا ازدواج كرديد؟

چرا ازدواج کردید
ما اين پرسش مشخص را، با تنی چند از هموطنان غربت نشين، در سوئد، در ميان
: گذاشتيم و شنيدم که

معلومه، عاشق‌ام بود د ¤
پدر و مادر عشق بسوزد د ¤
من عاشق همسرم هستمد هدف از ازدواج‌ام اين بود که می‌خواستم نسل او را ¤
در دنيا، زياد کنم د
ازدواج يک سنت بسيار پسنديده يی ست، بشرطيکه آدم خوشبخت شود د ¤
برای خواهر کوچک تر از خودم، خواستگار آمده بود، من با عجله ازدواج کردم ¤
که راه را برای او هموار کنم د
برای تشکيل خانواده، تن به اين "عمل" دادم د ¤
ازدواج کردم زيرا نمی‌خواستم بيماری ايدز بگيرم و يا همانند بعضی از شما ¤
منحرف شومد
شما که غريبه نيستيد، هدف چيز ديگری بود، ولی به ازدواج ختم شدد چی بگم د ¤
دليلش را نمی‌دانم ولی از همسرم اينقدر راضی هستم که اگر اجازه بدهد ¤
حاضرم با دو سه نفری مثل خودش، ازدواج کنم د
درد عاشقی کمی اذيت‌ام می کرد، با ازدواج خواستم ريشه کن‌اش کنم د ¤
چون شما را نمی‌شناسم، بگذار رو راست بگويم که بخاطر وضع بد اقتصادی‌ام ¤
ازدواج کردمد وضع مالی همسرم، توپ ستد خوب، حالا که ازدواج کرده ايم، نصف هرچی دارد، طبق قانون به من تعلق می‌گيردد
من ازدواج پستی کردم د می خواستم اقامت اروپا را بگيرم د ¤
فکر می‌کردم در ازدواج، حلوا پخش می‌کنند د ¤
من بخاطر چشم هم چشمی ازدواج کردم د ¤
عشق اول‌ام مرا ول کرد و رفت من هم از لچ بازی رفتم و ازدواج کردم د ¤
چرا مردم آزاری می‌کنید پرسش تو مرا به ياد اشتباهی که در جوانی مرتکب ¤
شده‌ام، می‌اندازد د
آدم اگر ازدواج نکند، نمی‌داند که چقدر خوشبخت و يا بدبخت ست د ¤
ازدواج کردم زيرا نمی‌خواستم بعد از مرگم، مال و ثروت ام، بلانسبت سگ ¤
خور شودد
اينجانب در تولد، ازدواج و حتا مرگ خويش، اختياری نداشتم و نخواهم داشت د ¤
بخاطر بقای نسل ازدواج کردم، زيرا نمی‌خواستم نسل‌ام از روی زمين برچيده ¤
شود د
بين خودمان باشد، به من گقتند، بين زندان رفتن و ازدواج يکی را انتخاب کن د ¤
بخاطر اينست که ما از نامحرمان خوش مان نمی‌آمدد البته همسرم، فاميل ¤
خودمان بودد
اگر ازدواج نمی‌کردم، پدر نمی‌شدمد اگر پدر نمی‌شدم، قدر پدرم را نميدانستم د ¤
خوشحالم که ازدواج کردم، اگر دير می‌جنبيدم، می‌بردنش د ¤
به بوی کباب آمده بودمد حالا می‌بينم که بلانسبت خر داغ می‌کنند د ¤
بالاخره راهی ست که بايد طی کرد د ¤
حقيقت اينست که بخاطر شرايط بد اقتصادی خانواده‌ام، ازدواج کردم د ¤
آمده بودم بروم، دير شد، ماندم دد ¤
اگر ازدواج نمی‌کردم، نمی‌توانستم که طلاق بگيرم و از زندگيم لذت ببرم د ¤
ازدواج کردم زيرا از "آزادی" بدم می‌آيد د ¤

گيج نظر

پسرها

خصوصيات آقا پسرها از 14 تا 28 سالگي

سن 14 سالگي: تازه توي اين سن ، هر رو از بر تشخيص ميدن! تازه اول بدبختيهاست

سن 15 سالگي: ياد مي گيرن كه توي خيابون به مردم نگاه كنن ! ... از قيافه خودشون بدشون مياد

سن 16 سالگي: توي اين سن اصولا“ راه نميرن ، تكنو مي زنن ! ... حرف هم نمي زنن ، داد مي زنن ! ... با راكت تنيس هم گيتار مي زنن

سن 17 سالگي: يه كمي مثلا بزرگ ميشن ! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند مي خونن

سن 18 سالگي: هر كي رو مي بينن ، تا پس فردا عاشقش ميشن! ... آخ آخ! آهنگهاي داريوش مثل چسب دوقلو بهشون مي چسبه

سن 19 سالگي: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تيز ميشن ، ابي گوش ميدن

سن 20 سالگي: از همه شون رو دست مي خورن! ... ستار گوش ميدن كه نفهمن چي شده

سن 21 سالگي: زندگي رو چيزي غير از اين بچه بازيها مي بينن! مثلا باصطلاح عاقل ميشن

سن 22 سالگي: نه! مي فهمن كه زندگي همش عشــــقه! ... دنبال يه آدم حسابي مي گردن

سن 23 سالگي: يكي رو پيدا مي كنن! اما مرموز ميشن! ديدشون عوض ميشه

سن 24 سالگي: نه! اون با يه نفر ديگه هم دوسته! اصلا“ لياقت عشق منو نداشت

سن 25 سالگي: عشق سيخي چند؟!! ... طرف بايد باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم باشه بد نيست

سن 26 سالگي: اين يكي ديگه همونيه كه همه عمر مي خواستم! ... افتخار ميدين غلامتون بشم!؟

سن 27 سالگي: آخيـــــــــــش!

سن 28 سالگي: كاش قلم پام مي شكست و خواستگاري تو نميومدم

فرستنده : زهره

گيج نظر

دوشنبه، دی ۲۲، ۱۳۸۲

سلام دوباره

سلام عرض شد.من هر كاري كردم ديدم نمي تونم تا پايان امتحانات صبر كنم اينه كه بازم اومدم.مرسي از تمام كساني كه بهم ميل زدن و يا كامنت گذاشتن.اولين امتحانو كه حسابي تررررررررررررررررر زدم.تا بعديش چي بشه.

حالا ببينيم كه هنرمند كيه؟؟؟؟؟
هنرمند کسی ست که با حقوق کارمندی، بتواند ماه را به آخر برساند د ¤
هنرمند کسی ست که ديگران را هم تحمل کند د ¤
اين روزها، هنرمند کسی ست که حقه بازی و کلاهبرداری هم بلد باشد د ¤
هنرمند کسی ست که از مردم پول بگيرد و آنها را برقصاند و خودش تماشاچی ¤
باشد د
هنرمند کسی ست که بعد از ماه عسل ،عاشق همسر (خودش) باشد د ¤
هنرمند کسی ست که انسان باشد د ¤
هنرمند کسی ست که ديگران را مست کند ولی خودش هوشيار باشد د ¤
هنرمند کسی ست که با آنکه سواد خواندن و نوشتن را ندارد، حقوق يکساله من ¤
و شما را يک شبه به جيب می زند و به ريش من و تو می خنددد

گيج نظر

دوشنبه، دی ۱۵، ۱۳۸۲

سلام و تا بعد

سلام دوباره.من تا 20 روز ديگه(حدوداٌ)نمي تونم اينجا بنويسم.آخه امتحاناتم شروع شده.من دانشجوي ترم 7 رشته عمران دانشگاه آزاد اسلامي واحد ...... هستم.از كليه اقوام،آشنايان،بستگان،وابستگان،اشرار،الواط،كسبه،اصناف،احزاب،و مسئولين خانه عفاف تقاضاي دعا براي بدرقه به صورت كامل امتحانات را داريم.
با تشكر محمد گيج(دعا يادتون نره ها!! اگه دعا نكردين الهي انگشت دختر خالتون تو دماغش گير كنه)مرسي.

گيج نظر

جنايت و حراج

سلام.امروز اول ميخوام از تمام كساني كه تو اين مدت به من سر زدن و يا كامنت گذاشتن كمال تشكر رو بنمايم
دوم هم يه سري چيزهايي شنيدم كه دلم كلي گرفته.
1-شنيدم كه پس از بررسي هايي كه شده در بم تعدادي از زنان و دختران گم شده اند.ميدونيد مفهوم اين چيه؟؟؟ يعني اينكه زبونم لال اونا رو قاچاقچيان آدم در روزهاي اول پس از زلزله دزديدن و به خارج از كشور منتقل كرده اند.واقعا جاي بسي تاسفه!آيا واقعا اين آدمايي كه در كار قاچاق انسان هستند، از انسانيت بويي بردن؟؟
2-هلال احمر اعلام كرده كه تعداد 60 هزار تخته چادر به مقصد بم فرستاده كه از اون تعداد فقط حدود 30 هزار تخته به دست مردم بم رسيده!!!!!!!!!!!اينجا چند تا سوال پيش مياد
A)اين چادر ها چي شدن؟؟؟؟دزد برده يا رفتن تو بازار؟
B)نيروهاي نظامي مستقر در منطقه اونجا چه غلطي مي كنن؟؟
يادتون باشه كه اين آمارها فقط مربوط به هلال احمر است.چادر هاي انگليسي،امريكايي و ... چي شدن؟؟انشاالله تا چند ماه ديگه در بازار تهران يافت مي شوند

گيج نظر