ديوونه ها........................ديوونه
اون روز همش به فكر پول دار شدن بودم حتي يادمه كه تو خواب هم همش در حال پول در اوردن بودم صبح كه از خونه زدم بيرون اولين كسي كه ديدم البرت بود سوار ماشين خوشگلش شده بود و يه جورايي به من فخر ميفروخت من هم كه بجز يه جفت كفش سوراخ چيزي براي تردد نداشتم بيشتر كفري شدم خيلي دوست داشتم به پول ميرسيدم تو همين فكر بودم كه با صحنه عجيبي روبرو شدم ! خداي من يه بسته 100 دلاري باور كردني نبود افتاده بود كنار خيابون و كسي هم در اونجا نبود من كه فكر كردم خوابم تعبير شده دولا شدم و پول هارو برداشتم و مثل فشنگ دويدم خيلي حول كرده بودم نميدونستم كجا برم ؟ آخه با اين پول كلي از مشكلاتم حل ميشد به يه كوچه رسيدم اول فكر كردم كه كوچه راه ديگه اي داره ولي وقتي كه به آخر كوچه رسيدم ديدم بن بسته برگشتم كه از كوچه خارج بشم با صحنه خنده داري روبرو شدم ديدم دو سه نفر دوربين به دست نفس زنون دنبال من اومدن وقتي به من رسيدن با صداي گرفته بهم گفتن شما در مقابل دوربين مخفي قرار داريد . نظرتون رو براي بينندگان اين شبكه بگيد . منم كه حسابي شاكي بودم با فرياد گفتم شماها ديونه ايد! ديونه
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home