ما کجا گوزن کجا :::
قبل از هر چيز بايد سلام كنم.بعدش هم بگم كه بعضي از آدما چقدر بي معرفتن.همينجوري به همه چيز پشت پا ميزنن و فكر بقيه رو نمي كنن.كاش مي تونستم تلافي كنم.اما دلم نمياد.فعلا باي
راستي تا يادم نرفته بگم كه هر كسي كه دوست داره عكسهاي متنوعي ببينه يه سر به چت بازان بزنه عكسهاي جالب و متنوعي داره.
اون روز با دلخوری رفتم موزه حیوانات خشک شده البته رفتنم هم بی حکمت نبود چون دوستم که در اونجا مشغول به کار بود به مرخصی رفته بود منو بعنوان جایگزین معرفی کرده بود. بعداز کلی مکافات به موزه رسیدم و مشغول سر کشی به قسمتهای مختلف موزه شدم. بعداز یک ساعت گشت زدن خسته شدم تصمیم گرفتم که روی یک صندلی کنار کله گوزنی که به دیوار زده شده بود بشینم تازه نشسته بودم که یک خانوم خوشگل بسمت من اومد تا چشمش به من افتاد میخکوب شد و برقی در چشماش افتاد! من که خودمو باخته بودم نمیدونستم چیکار کنم، خانومه شروع کرد به تعریف و تمجید کردن و میگفت خدای من عجب چشمایی عجب ابهتی اینهمه زیبایی قابل تحسینه من که در اوج غرور بودم خودمو موجودی زیبا و ناشناخته فرض میکردم که با صدای ایشان به خودم اومدم که خانوم با صدایی پر از گله و کنایه گفتند : آقا بی زحمت از روی اون صندلی پا شید میخوام از این گوزن بسیار زیبا یک عکس بگیرم نمیخوام شما تو کادر باشید میترسم عکسم خراب بشه
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home