خواستگاري
مرد ها مثل چي هستند ؟
: مردها مثل « مخلوط كن » هستند
. در هر خانه يكي از آنها هست ولي نميدانيد به چه درد ميخورد
: مردها مثل « آگهي بازرگاني » هستند
. حتي يك كلمه از چيزهائي را كه ميگويند نميتوان باور كرد
: مردها مثل « كامپيوتر » هستند
. كاربري شان سخت است و هرگز حافظه اي قوي ندارند
: مردها مثل « سيمان » هستند
. وقتي جائي پهنشان ميكني بايد با كلنگ آنها را از جا بكني
: مردها مثل « طالع بيني مجلات » هستند
. هميشه به شما ميگويند كه چه بكنيد و معمولاً اشتباه مي گويند
: مردها مثل « جاي پارك » هستند
خوب هايشان قبلا" اشغال شده و آنهائي كه باقي مانده اند يا كوچك هستند يا جلوي درب منزل مردم
: مردها مثل « پاپ كورن » ( ذرت بو داده ) هستند
. بامزه هستند ولي جاي غذا را نمي گيرند
: مردها مثل « باران بهاري » هستند
. هيچوقت نميدانيد كي مي آيند ، چقدر ادامه دارد و كي قطع ميشود
: مردها مثل « پيكان دست دوم » هستند
. ارزان هستند و غير قابل اطمينان
: مردها مثل « موز » هستند
. هرچه پيرتر ميشوند وارفته تر ميشوند
: مردها مثل « نوزاد » هستند
در اولين نگاه شيرين و با مزه هستند اما خيلي زود از تميز كردن و مراقبت از آنها خسته مي شويد
برخى خانمها مثل چى هستند ؟
آقايان پاسخ مى دهند!!
خانمها مثل نرم افزار هستند:
روى آقايون كه سخت افزارند سوار مى شوند.
خانمها مثل راديو هستند :
هر چى مى خواهند مى گويند ولى هر چه بگويى نمى شنوند.
خانمها مثل شبکه اينترنت هستند :
از هر موضوعى يک فايل اطلاعاتى دارند.
خانمهامثل چسب دوقلو هستند :
اگر دستشان با گوشى تلفن مخلوط شد, ديگر بايد سيم را بريد.
خانمها مثل موتور گازى هستند :
پر سر و صدا , کم سرعت , کم طاقت
خانمها مثل رعد و برق هستند :
اول برق چشمهاشون مى رسه , بعد رعد صداشون.
خانمها مثل ليمو شيرين هستند :
اول شيرين و بعد تلخ مى شوند.
خانمها مثل موبايل هستند :
هر وقت کارى مهم پيش مى آيد در دسترس نيستند.
خانمها مثل گچ هستند :
اگر چند دقيقه مدارا کنيد آنچنان سخت مى شوند که هيچ شکلى نمى گيرند.
خانمها مثل کنتو ر برق هستند :
هر از چند سالى يکبار سن آنها صفر مى شود.
خانم مثل فلزياب هستند :
هرگاه از نزديکى طلافروشى رد مى شوند عکس العمل نشان مى دهند.
خواستگارى:
سر جلسه ء خواستگاري... بعد از نيم ساعت سكوت!
مادر داماد: ببخشين ، كبريت دارين؟
خانواده ء عروس: كبريت؟! كبريت براي چي؟!
مادر داماد: والا پسرم مي خواست سيگار بكشه...
خانواده ء عروس: پس داماد سيگاريه...؟!
مادر داماد: سيگاري كه نه... والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سيگار مي چسبه...
خانواده ء عروس: پس الكلي هم هست...؟!
مادر داماد: الكلي كه نه... والا قمار بازي كرد ، باخت! ما هم مشروب داديم بهش كه يادش بره...
خانواده ء عروس: پس قمارم بازي مي كنه...؟!
مادر داماد: آره... دوستاش توي زندان بهش ياد دادن...
خانواده ء عروس: پس زندانم بوده...؟!
مادر داماد: زندان كه نه... والا معتاد بوده ، گرفتنش يه كمي بازداشتش كردن...
خانواده ء عروس: پس معتادم بوده...؟!
مادر داماد: آره... معتاد بود ، بعد زنش لوش داد...
خانواده ء عروس: زنش ؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!
..... نتيجه ء اخلاقي: هميشه موقع خواستگاري رفتن كبريت همراهتون داشته باشين!
0 Comments:
ارسال یک نظر
<< Home